استخر
این شبها امیرمحمد با بابایی برای شنا به استخر میرن . البته چون ماه رمضون ، استخر از ۹ شب به بعد باز میشه . بدو بدو بعد از خوردن افطاری به استخر میرن . اولین بار آقا ایلیا هم همراهشون رفت در حالیکه بلیط استخرو مهمون عمه جون خدیجه بودند . حسابی به هر دو تا بچه خوش گذشت . طبق معمول همیشه و به گفته بابایی امیرمحمد آویزان و ایلیای گریزان داستانهای همیشگی شونو داشتند . به عکس امیرمحمد نگاه کنید راحت میشه تعداد دنده هاشو شمرد . پسر مینیاتوری مادر که قربونش برم ... هر چی میخوره چاق نمیشه ....  ...